یکی هم هست که اصلن حواسش به این نیست که توو مغزت چی داره میگذره.
تا وقتی تنت رو داشته باشه همهچی براش اوکیئه! همهچی شدنیه.
میدونه چیا دوست داری! چیا دوست نداری!
به چی حساسیت داری، و پاشو از خطکشیهات اونورتر نمیذاره.
ازت لذت میبره اما تو چشمات نگاه نمیکنه که تاییدتو ببینه!
مجبورت نمیکنه توو چشاش نگاه کنی واقعیتو بهش بگی.
به خواستهها و ناخواستههای تو! به خوشقلقیها و بدقلقیهات عادت کرده
بهت گیر نمیده باهات کلکل نمیکنه.
تا وقتی رام باشی و دلچسب باشی، میتونی از زیر تمام چیزایی که
دلت نمیخواد شونه خالی کنی بیکه جنجال به پا کرده باشی.
این آدم مواظبته توو زندگی!
برات همه کار میکنه تا وقتی خیالش راحت باشه که دارتت.
اما هنوز داره تو رو با همون فرست ایمپرشنها !
همون فیدبکهای ساختگی ت نگاه میکنه.
تغییراتت رو چیزایی که توو ذهنت میگذره رو نمیبینه نمیذاری که ببینه.
رابطهتون فقط بر اساس قلقشناسی پیش میره،
بر اساس فیدبکهای مقطعی مصلحتهای دورهای.
توو این رابطه مصلحت حرف اولو میزنه.
میشه مصداق "صلح و آرامش از حقیقت بهتر است"
درباره این سایت